آیات کتاب مقدس در موضوع

مباحث
خداوند
شخصیت خوب
شخصیت بد
گناهان
زندگی
کلیسا
اسرار
فرشته ها و شیاطین
علائم ریاضی
اضافی
شخصیت خوب: [افتخار و احترام]
همگان را حرمت بدارید، برادران را محبت کنید، از خدا بترسید و به پادشاه احترام بگذارید.
با محبتِ برادرانه سرسپردۀ هم باشید. در احترام گذاشتن به یکدیگر، از هم پیشی بگیرید.
مشایخی که نیکو رهبری کرده باشند، شایستۀ حرمتی دو چندانند، بخصوص آنان که در کار موعظه و تعلیم زحمت می‌کشند.
تا همه پسر را حرمت گذارند، همان‌گونه که پدر را حرمت می‌نهند. زیرا کسی که پسر را حرمت نمی‌گذارد، به پدری که او را فرستاده است نیز حرمت ننهاده است.
زیرا خود گفته بود که «نبی را در دیار خود حرمتی نیست.»
بر خدای یکتا، آن پادشاه سرمدی، نامیرا و نادیدنی، تا ابدالآباد حرمت و جلال باد؛ آمین!
[۱] هر کس باید تسلیمِ قدرتهای حاکم باشد، زیرا هیچ قدرتی جز از سوی خدا نیست. قدرتهایی که وجود دارند، از جانب خدا مقرر شده‌اند. [۲] پس آن که بر علیه قدرتی عِصیان کند، در حقیقت علیه آنچه خدا مقرر کرده، عِصیان ورزیده است؛ و آنان که چنین می‌کنند، مجازات را برای خود می‌خرند. [۳] زیرا راستکِرداران از حکمرانان هراسی ندارند، امّا خلافکاران از آنها می‌ترسند. آیا می‌خواهی از صاحبِ قدرت هراسی نداشته باشی؟ آنچه را که درست است، انجام بده که تو را تحسین خواهد کرد. [۴] زیرا خدمتگزار خداست تا به تو نیکویی کند. امّا اگر مرتکب کار خلاف شوی، بترس، زیرا شمشیر را بی‌جهت حمل نمی‌کند. او خدمتگزار خدا و مجری غضب است تا کسی را که مرتکب کار خلاف شده است، کیفر دهد. [۵] پس آدمی باید نه تنها برای پرهیز از غضب، بلکه به سبب وجدان خود نیز تسلیم قدرتها باشد. [۶] به همین سبب نیز مالیات می‌پردازید، زیرا صاحبان قدرت که تمامِ وقت خود را وقف کار حکومت می‌کنند، خدمتگزاران خدایند. [۷] دِین خود را به همگان ادا کنید: اگر مالیات است، مالیات بدهید؛ اگر خَراج است، خَراج بپردازید؛ اگر احترام است، احترام بگذارید؛ و اگر اکرام است، تکریم کنید.
او به کسانی که با پایداری در انجام اعمال نیکو، در پی جلال و حرمت و بقایند، حیات جاویدان خواهد بخشید؛
زناشویی باید در نظر همگان محترم باشد و بسترش پاک نگاه داشته شود، زیرا خدا بی‌عفتان و زناکاران را مجازات خواهد کرد.
آن که بخواهد مرا خدمت کند، باید از من پیروی کند؛ و جایی که من باشم، خادم من نیز خواهد بود. کسی که مرا خدمت کند، پدرم او را سرافراز خواهد کرد.
[۱] ای فرزندان، از والدین خود در خداوند اطاعت کنید، زیرا کار درست این است. [۲] «پدر و مادر خود را گرامی دار»، که این نخستین حکمِ با وعده است: [۳] «تا سعادتمند باشی و بر زمین عمرِ طولانی کنی.»
«پدر و مادر خود را گرامی دار»، که این نخستین حکمِ با وعده است:
[۲۲] و پدر بر کسی داوری نمی‌کند، بلکه تمام کارِ داوری را به پسر سپرده است. [۲۳] تا همه پسر را حرمت گذارند، همان‌گونه که پدر را حرمت می‌نهند. زیرا کسی که پسر را حرمت نمی‌گذارد، به پدری که او را فرستاده است نیز حرمت ننهاده است.
زیرا خدا فرموده است: ”پدر و مادر خود را گرامی دار“ و نیز ”هر که پدر یا مادر خود را ناسزا گوید، البته باید کشته شود.“
هر‌یک از شما باید بداند که چگونه در پاکی و برازندگی، بدن خود را تحت تسلّط نگاه دارد.
زیرا از خدای پدر، جلال و اکرام یافت و سروشی از جلال کبریایی به او در رسید که، «این است پسر محبوبم که از او خشنودم.»
[۱۲] و با صدای بلند چنین می‌گفتند: «آن برۀ ذبح شده سزاوار قدرت و دولت و حکمت و توانایی است، و سزاوار حرمت و جلال و ستایش.» [۱۳] سپس شنیدم هر مخلوقی که در آسمان و بر زمین و زیر زمین و در دریاست، با هرآنچه در آنهاست، چنین می‌سرودند که: «ستایش و حرمت، و جلال و قدرت، تا ابد از آنِ تخت‌نشین و بره باد.»
گفتند: «آمین! ستایش و جلال و حکمت و سپاس و اکرام و قدرت و توانایی خدای ما را باد، تا ابد. آمین!»
به بهایی خریده شده‌اید، پس خدا را در بدن خود تجلیل کنید.
[۲] «پدر و مادر خود را گرامی دار»، که این نخستین حکمِ با وعده است: [۳] «تا سعادتمند باشی و بر زمین عمرِ طولانی کنی.»
[۹] هر بار که آن موجودهای زنده، جلال و عزّت و سپاس نثار آن تخت‌نشین می‌کنند که جاودانه زنده است، [۱۰] آن بیست و چهار پیر پیش روی تخت‌نشین بر خاک می‌افتند و او را که جاودانه زنده است می‌پرستند و پیش تخت او تاج از سر فرو می‌گذارند و می‌گویند: [۱۱] «ای خداوندْ خدای ما، تو سزاوار جلال و عزّت و قدرتی، زیرا که آفریدگار همه چیز تویی و همه چیز به خواست تو وجود یافت و به خواست تو آفریده شد.»
[۱] فَریسیان به همراه برخی از علمای دین که از اورشلیم آمده بودند، نزد عیسی گرد آمدند [۲] و دیدند برخی از شاگردان او با دستهای نجس، یعنی ناشسته، غذا می‌خورند. [۳] فَریسیان و نیز تمامی یهودیان، به پیروی از سنّت مشایخ، تا دستهای خود را طبق آداب تطهیر نشویند، خوراک نمی‌خورند. [۴] چون از بازار می‌آیند، تا شستشو نکنند چیزی نمی‌خورند. و بسیار سنن دیگر را نیز نگاه می‌دارند، همچون شستن پیاله‌ها، دیگها، ظروف مسی و نیمکتها. [۵] پس فَریسیان و علمای دین از عیسی پرسیدند: «چرا شاگردان تو طبق سنّت مشایخ رفتار نمی‌کنند، و با دستهای نجس غذا می‌خورند؟» [۶] او پاسخ داد: «اِشعیا دربارۀ شما ریاکاران چه خوب پیشگویی کرد! چنانکه نوشته شده است، «”این قوم با لبهای خود مرا حرمت می‌دارند، امّا دلشان از من دور است. [۷] آنان بیهوده مرا عبادت می‌کنند، و تعلیمشان چیزی جز فرایض بشری نیست.“ [۸] شما احکام خدا را کنار گذاشته‌اید و سنّتهای بشری را نگاه می‌دارید.» [۹] سپس گفت: «شما زیرکانه حکم خدا را کنار می‌گذارید تا سنّت خود را استوار سازید! [۱۰] زیرا موسی گفت، ”پدر و مادر خود را گرامی دار،“ و نیز ”هر که پدر یا مادر خود را ناسزا گوید، البته باید کشته شود.“ [۱۱] امّا شما می‌گویید شخص می‌تواند به پدر یا مادرش بگوید: ”هر کمکی که ممکن بود از من دریافت کنید، قربان - یعنی وقف خدا - است“ [۱۲] و بدین‌گونه نمی‌گذارید هیچ کاری برای پدر یا مادرش بکند. [۱۳] شما این‌چنین با سنّتهای خود، که آنها را به دیگران نیز منتقل می‌کنید، کلام خدا را باطل می‌شمارید و از این‌گونه کارها بسیار انجام می‌دهید.»
[۱] سپس گروهی از فَریسیان و علمای دین از اورشلیم نزد عیسی آمدند و گفتند: [۲] «چرا شاگردان تو سنّت مشایخ را زیر پا می‌گذارند؟ آنها دستهای خود را پیش از غذا خوردن نمی‌شویند!» [۳] او در پاسخ گفت: «و شما چرا برای حفظ سنّت خویش، حکم خدا را زیر پا می‌گذارید؟ [۴] زیرا خدا فرموده است: ”پدر و مادر خود را گرامی دار“ و نیز ”هر که پدر یا مادر خود را ناسزا گوید، البته باید کشته شود.“ [۵] امّا شما می‌گویید اگر کسی به پدر یا مادرش بگوید: ”هر کمکی که ممکن بود از من دریافت کنید، وقف خداست،“ [۶] در این صورت، دیگر بر او واجب نیست این‌گونه پدرِ خود را گرامی دارد. این‌چنین شما برای حفظ سنّت خویش کلام خدا را باطل می‌شمارید. [۷] ای ریاکاران! اِشعیا دربارۀ شما چه خوب پیشگویی کرد، آنگاه که گفت: [۸] «”این قوم با لبهای خود مرا حرمت می‌دارند، امّا دلشان از من دور است. [۹] آنان بیهوده مرا عبادت می‌کنند، و تعلیمشان چیزی جز فرایض بشری نیست.“ »
[۷] چون عیسی دید میهمانان چگونه صدر مجلس را برای خود اختیار می‌کنند، این مَثَل را برایشان آورد: [۸] «چون کسی تو را به مجلس عروسی دعوت کند، بر صدر مجلس منشین، زیرا شاید کسی سرشناس‌تر از تو دعوت شده باشد.
در عزّت و ذلّت، و بدنامی و نیکنامی. گویی گمراه‌کننده، امّا حقیقت را می‌گوییم؛
سپس شنیدم هر مخلوقی که در آسمان و بر زمین و زیر زمین و در دریاست، با هرآنچه در آنهاست، چنین می‌سرودند که: «ستایش و حرمت، و جلال و قدرت، تا ابد از آنِ تخت‌نشین و بره باد.»
«ای خداوندْ خدای ما، تو سزاوار جلال و عزّت و قدرتی، زیرا که آفریدگار همه چیز تویی و همه چیز به خواست تو وجود یافت و به خواست تو آفریده شد.»
او را که تنها وجود فناناپذیر است و در نوری سکونت دارد که نتوان به آن نزدیک شد، او را که هیچ‌کس ندیده و نتواند دید، تا ابد حرمت و توانایی باد. آمین.
هیچ‌کس خودْ این افتخار را از آنِ خویش نمی‌سازد، بلکه این افتخار زمانی نصیب شخص می‌شود که خدا او را همانند هارون فرا خواند.
«”این قوم با لبهای خود مرا حرمت می‌دارند، امّا دلشان از من دور است.
پدر و مادر خود را گرامی‌دار،“ و ”همسایه‌ات را همچون خویشتن محبت نما.“ »
احکام را می‌دانی: زنا مکن، قتل مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده، پدر و مادر خود را گرامی دار.»
پس به نظرشان ناپسند آمد. امّا عیسی به آنان گفت: «نبی بی‌حرمت نباشد جز در شهر خود و خانۀ خویش!»
عیسی بدیشان گفت: «نبی بی‌حرمت نباشد جز در شهر خود و در میان خویشان و در خانۀ خویش!»
[۲۳] عیسی به آنان گفت: «ساعتِ جلال یافتن پسر انسان فرا رسیده است. [۲۴] آمین، آمین، به شما می‌گویم، اگر دانۀ گندم در خاک نیفتد و نمیرد، تنها می‌ماند؛ امّا اگر بمیرد بارِ بسیار می‌آورد. [۲۵] کسی که جان خود را دوست بدارد، آن را از دست خواهد داد. امّا کسی که در این جهان از جان خود نفرت داشته باشد، آن را تا حیات جاویدان حفظ خواهد کرد. [۲۶] آن که بخواهد مرا خدمت کند، باید از من پیروی کند؛ و جایی که من باشم، خادم من نیز خواهد بود. کسی که مرا خدمت کند، پدرم او را سرافراز خواهد کرد.
امّا عیسی را می‌بینیم که اندک‌زمانی پایینتر از فرشتگان قرار گرفت، ولی اکنون تاج جلال و اکرام بر سرش نهاده شده است، چرا که از رنج مرگ گذشت تا بر حسب فیض خدا برای همه طعم مرگ را بچشد.
«پدر و مادر خود را گرامی دار تا در سرزمینی که یهوه خدایت به تو می‌بخشد، روزهایت دراز شود.
خداوندگار می‌گوید: «این قوم به دهان خود به من نزدیک می‌آیند و به لبهای خویش مرا حرمت می‌نهند، اما دلشان از من دور است؛ ترس آنان از من حُکم آموختۀ بشر است و بس.
بنابراین یهوه خدای اسرائیل چنین می‌فرماید: ”براستی گفته بودم که خاندان تو و خاندان پدرت تا ابد در حضور من سلوک خواهند کرد،“ ولی اکنون خداوند می‌فرماید: ”حاشا از من! زیرا هر که مرا حرمت نَهَد، او را حرمت خواهم نهاد، ولی آنان که مرا حقیر شمارند، خوار خواهند شد.
خداوند را با دارایی خود حرمت دار و با نوبرهای همۀ محصول خویش؛
«”پدر و مادر خود را گرامی دار، چنانکه یهوه خدایت تو را امر فرموده است، تا روزهایت دراز شود و در سرزمینی که یهوه خدایت به تو می‌بخشد، سعادتمند باشی.
هر آن که در پی پارسایی و محبت باشد، به حیات و پارسایی و عزّت دست می‌یابد.
ثمرۀ فروتنی و ترس خداوند، ثروت است و عزّت و حیات!
آن که بر بینوا ظلم کند، بر آفرینندۀ او اهانت می‌ورزد، اما هر که بر نیازمند شفقت کند، او را حرمت می‌دارد.
[۵] او را اندکی کمتر از فرشتگان ساختی و تاج جلال و اکرام را بر سرش نهادی. [۶] بر کارهای دستت، او را چیرگی بخشیدی و همه چیز را زیر پاهای او نهادی:
غرور آدمی او را خوار می‌سازد، اما شخص افتاده‌دل عزّت می‌یابد.
«پسرْ پدر خویش را حرمت می‌گذارد و غلامْ آقای خویش را. پس اگر من پدر هستم، حرمتم کجاست؟ و اگر آقا هستم، هیبتم کجا؟ خداوند لشکرها این را به شما کاهنان می‌گوید، به شما که نام مرا حقیر می‌شمارید. می‌پرسید: ”چگونه نام تو را حقیر شمرده‌ایم؟“
بیوه‌زنانی را که براستی بی‌کس‌اند، حرمت گذار.
آنان که زیر یوغ بندگی به سر می‌برند، باید که اربابان خود را درخور کمال احترام بدانند تا مردم نام خدا و تعلیم را بد نگویند.
Persian (NMV) 2014
The Persian New Millennium Version © 2014, is a production of Elam Ministries