زیرا هر چه در دنیاست، یعنی هوای نَفْس، هوسهای چشم و غرورِ مال و مقام، نه از پدر بلکه از دنیاست.
هر کس همان قدر بدهد که در دل قصد کرده است، نه با اکراه و اجبار، زیرا خدا بخشندۀ شادمان را دوست میدارد.
شخصِ پولدوست هرگز از پول سیر نمیشود، و نه دوستدار ثروت از درآمدِ خویش. این نیز بطالت است.
زندگی شما بَری از پولدوستی باشد و به آنچه دارید قناعت کنید، زیرا خدا فرموده است: «تو را هرگز وا نخواهم گذاشت، و هرگز ترک نخواهم کرد.»
پس به مردم گفت: «بههوش باشید و از هر گونه حرص و آز بپرهیزید، زیرا زندگی انسان به فزونی داراییاش نیست.»
«هیچکس دو ارباب را خدمت نتواند کرد، زیرا یا از یکی نفرت خواهد داشت و به دیگری مهر خواهد ورزید، و یا سرسپردۀ یکی خواهد بود و دیگری را خوار خواهد شمرد. نمیتوانید هم بندۀ خدا باشید، هم بندۀ پول.
آن که بر ثروت خویش توکل کند، سقوط خواهد کرد، اما پارسایان چون برگ سبز خواهند شکفت.
ثروتِ بادآورده آسان بر باد میرود، اما آن که اندک اندک اندوزد، مالش افزون میشود.
آن که بر بینوا ظلم کند، بر آفرینندۀ او اهانت میورزد، اما هر که بر نیازمند شفقت کند، او را حرمت میدارد.
طالبِ سودِ نامشروع، خانوادۀ خویش را به دردسر میافکند، اما آن که از رشوه نفرت کند، خواهد زیست.
اموالی که در آغاز بهشتاب به دست آید، در پایان، برکت نخواهد داشت.
[۱] نیکنامی از ثروتِ عظیم برتر است؛ و محبوبیت از سیم و زر، بهتر. [۲] غنی و فقیر در این اشتراک دارند: خداوند آفرینندۀ هر دوی آنهاست. [۳] عاقل، خطر را میبیند و پنهان میشود، سادهلوح پیش میرود و تاوانش را میدهد! [۴] ثمرۀ فروتنی و ترس خداوند، ثروت است و عزّت و حیات! [۵] در راه کجروان، خارها و دامهاست، اما آن که مراقب جان خویش باشد، از آنها در امان میماند. [۶] جوان را در رفتن به راهی که درخور اوست تربیت کن، که تا پیری هم از آن منحرف نخواهد شد. [۷] غنی بر فقیر حکومت میکند، و بدهکار بندۀ طلبکار است. [۸] آن که ظلم میکارد، بلا میدِرَوَد، و چوب خشمش میشکند. [۹] شخص گشادهدست خود نیز مبارک خواهد بود، چراکه از نان خود به بینوایان میدهد.
[۲۲] مرد تنگچشم در پی ثروت میشتابد، بیخبر که تنگدستی در انتظار اوست. [۲۳] توبیخکننده در آخر محبوبتر از تملقگو خواهد بود! [۲۴] آن که پدر یا مادر خود را غارت کند و گوید: «جرمی نیست»، رفیق اوباش و اراذل است. [۲۵] مرد حریص، نزاع برمیانگیزد، اما هر که را که بر خداوند توکل کند، فراوانی خواهد بود.
[۲] گلۀ خدا را که به دست شما سپرده شده است شبانی و نظارت کنید، امّا نه به اجبار بلکه با میل و رغبت، [آنگونه که خدا میخواهد]؛ و نه برای منافع نامشروع بلکه با عشق و علاقه. [۳] نه آنکه بر کسانی که به دست شما سپرده شدهاند سروری کنید، بلکه برای گله نمونه باشید،
[۱۱] ما تا همین دَم گرسنه و تشنهایم، و جامههایمان مندرس است. کتک خورده و آوارهایم. [۱۲] با دسترنج خود معاشمان را تأمین میکنیم. چون لعنمان کنند، برکت میطلبیم؛ و چون آزار بینیم، تحمّل میکنیم؛ [۱۳] وقتی ناسزا میشنویم، با مهربانی پاسخ میدهیم. تا همین دَم، ما به تُفالۀ دنیا و زبالۀ همه چیز بدل گشتهایم.
[۶] امّا دینداری با قناعت، سودی عظیم است. [۷] چرا که به این جهان هیچ نیاوردهایم و از آن نیز هیچ نخواهیم برد. [۸] پس اگر خوراک و پوشاک و سرپناهی داریم، قانع خواهیم بود. [۹] امّا آنان که سودای ثروتمند شدن دارند، دچار وسوسه میشوند و به دام امیال پوچ و زیانباری گرفتار میآیند که موجب تباهی و نابودی انسان میگردد. [۱۰] زیرا پولدوستی ریشهای است که همه گونه بدی از آن به بار میآید، و بعضی در آرزوی ثروت، از ایمان منحرف گشته، خود را به دردهای بسیار مجروح ساختهاند. [۱۱] امّا تو ای مرد خدا، از اینها همه بگریز، و در پی پارسایی و دینداری و ایمان و محبت و پایداری و ملایمت باش. [۱۲] در نبرد نیکوی ایمان پیکار کن و به دست آور آن حیات جاویدان را که بدان فرا خوانده شدی، آن هنگام که در برابر شهود بسیار، اعتراف نیکو را کردی. [۱۳] در برابر خدایی که به همه چیز زندگی میبخشد، و در حضور مسیحْ عیسی که در شهادت خود نزد پُنتیوس پیلاتُس اعتراف نیکو را کرد، تو را سفارش میکنم [۱۴] که این حکم را تا زمان ظهور خداوندمان عیسی مسیح، بیلکه و به دور از ملامت نگاه داری، [۱۵] که خدا این را در وقت خود به انجام خواهد رسانید، همان خدای متبارک که حاکم یکتا و شاه شاهان و ربِ ارباب است. [۱۶] او را که تنها وجود فناناپذیر است و در نوری سکونت دارد که نتوان به آن نزدیک شد، او را که هیچکس ندیده و نتواند دید، تا ابد حرمت و توانایی باد. آمین. [۱۷] ثروتمندانِ این دنیا را حکم نما که متکبّر نباشند و بر مال ناپایدار دنیا امید مبندند. بلکه امیدشان بر خدا باشد که همه چیز را بهفراوانی برای ما فراهم میسازد تا از آنها لذت ببریم. [۱۸] آنان را امر کن که نیکویی کنند و در کارهای خیر دولتمند بوده، سخاوتمند و گشادهدست باشند. [۱۹] بدینسان، گنجی برای خود خواهند اندوخت که پی استوار زندگی آیندۀ ایشان خواهد بود و آن حیات را که حیات واقعی است، به دست خواهند آورد.
[۱] و امّا شما ای ثروتمندان، زاری و شیون کنید، زیرا مصیبتها در انتظارتان است. [۲] ثروت شما تباه شده و جامههایتان را بید خورده است! [۳] زر و سیم شما زنگ زده، و زنگِ آنها علیهِ شما سخن خواهد گفت و همچون آتش، گوشت بدن شما را خواهد خورد. زیرا در روزهای آخر ثروت اندوختهاید! [۴] اینک مزد کارگرانی که در مزارع شما درو کردهاند، و شما حیلهگرانه از پرداخت آن سر باز زدهاید، بر ضد شما فریاد برمیآورد. آری، فریاد دروگران به گوش خداوندِ لشکرها رسیده است. [۵] شما بر زمین در تجمّل و هوسرانی زندگی کردهاید، و دلهای خود را برای روز کشتار پروار ساختهاید! [۶] مرد پارسا را که با شما مخالفتی نمیورزید، محکوم کردید و به قتل رساندید.